آوینا جـانآوینا جـان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
زیر یک سقف بودنمونزیر یک سقف بودنمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
پیوند عــاشقانمون پیوند عــاشقانمون ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

.::خاطرات خانم کوچولومون::.

اولین امامزاده ای که زیارت کردی عزیزم...

عزیز دل مامان و بابا دیشب نزدیکای اذان بود که رفتیم امامزاده حسن. و من شما را با خودم بردم تو قسمت خواهران و زیارت کردیم و زود برگشتیم. و این امامزاده اولین امامزاده ای بود که شما رفتی... ...
11 تير 1391

اولین قهقهه...

دختر گلم امروز ١١ تیر ماه ١٣٩١ مصادف با سه ماه و ١٠ روزگی شماست ساعت ١٢ و ٥٠ دقیقه ظهر بود که در حالی که پوشکت را عوض کرده بودم باهت صحبت می کردم و می خندوندمت یکدفعه قهقهه زدی... مامان و بابا قربون خنده های نازت بش... ...
11 تير 1391

بالا نگهداشتن سرت و ...

این عکس در حالی انداخته شده که شما سه ماه 5 روز بیشتر نداشتی. دیگه کم کم کامل و مستقل سرت را بالا نگه می داری. الههههههههههههههههههههههی که تموم عمرت سر بلند باشی عششششششقمون ....   ...
11 تير 1391

عکس هایی از هفته اول سه ماهگیت...

خنده هات - خمیازه ات - گریه هات از ته دل همش زیباست. خدایا شکرت بابت این رحمت آسمونی. می تونم از خنده هات و خمیازه ات و گریه هات عکس بندازم و یادگاری تو البومش کنم ولی احساس پاکی که وقتی هنوز بدنیا نیومده بودی تو دلم تکون می خوردی یا احساس پاک شیر خوردنت را چگونه چگونه چگونه می شود داشت و برایم بماند...ای کاش این احساس ها را هم می شد یه جوری نگه داشت؟حتی می دونم که یه روزی دلم برای عوض کردن پوشکت هم تنگ خواهد شد؟ خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا شککککککککککککرت...     ادامه عکسای دختر گلمون تو ادامه مطلبه ...               &...
11 تير 1391

مرتب گذاشتن دستکشات توسط خودت

سلام عزیز دل مامان و بابا. دیروز غروب یعنی ٩ تیرماه ١٣٩١ برده بودمت حمام. مطابق معمول که از دو سه هفته پیش بدون دستکش نمی گذاشمت دستکشات هم دستت کردم و رفتم سراغ شام پختن. به یکباره دیدم که دستکشات را دراوردی و گذاشتی خیلی مرتب کنار دستات. خودم باورم نمی شد حالا نمی دونم بقیه چه جوری باورشون بشه انقدر مرتب گذاشته بودی کنار ستت. منم که دنباله سوژه. سریع دوربین را اوردم و ان لحظه را شکار کردم... اینم عکس قشنگت... ...
10 تير 1391